مسهل وملین
سپتامبر 15, 2013
رژيم غذائى
سپتامبر 18, 2013
نمایش همه

 

مزاج
قدما معتقدند كه در آفرينش اجسام عنصرى خالص يافت نمى شود و تمام موجودات ، اشياء و آنچه ديده مى شود مخلوط يا ممزوجى از عناصر به نسبتهاى مختلف است ، خواص مختلفى كه در اجسام ديده مى شود به علت همين اختلاف تركيبى آنها است ، تغيير شكل ، اندازه ، حجم ، وزن ، قد و همه اختلافاتى كه در عالم آفرينش ديده مى شود مربوط به اختلاف يا كم و زيادى عناصر سازنده آنها است اين اختلاف ساختمانى از نظر علمى مورد بحث همه محافل جهان است . اختلافات بالا از زندگى ذره اى حيات سرچشمه مى گيرد كه همه مربوط به اسيد دزوكسى ريبونوكلئيك Acid DESOXY RIBONUOCLIQUE يا A.D.N و دزوكسس ريبونوكلئيك DESOXY RIBONUOCLIQUE يا D.N.A مى باشد.
پس مى توان مزاج را چنين تعريف كرد كه :
مزاج عبارت است از حالتى كه در اثر واكنش متقابل اجزاى ريز مواد به وجود مى آيد در اين واكنش تقابل ، قسمت زيادى از يك يا چند ماده با بخش زيادى از ماده با مواد متخالف با هم مى آميزند (بر هم تاءثير مى كنند) و از اين آميزش يا تاءثير، كيفيت متشابهى حاصل مى شود (بنام مزاج ) لذا مى توان چنين گفت كه مزاج حالت فعاليت كل بدن يا اجزاى بدن است .
بايد دانست كه هر فردى داراى مزاجى است مربوط به خود كه با مزاجهاى ديگر افراد متفاوت است و مزاج هر كس مخصوص به خود اوست دانشمندان طب گياهى معتقدند:
همانطوريكه افراد بشر از حيث شكل ، اندام ، قد، وزن ، و بالاخره صورت ظاهرى تفاوت دارند از حيث حالت وضعيت بدنى نيز مختلف اند. و اين اختلاف به علت موادى است كه بدن آنها را مى سازد، ورود روزانه اجزاء و مواد مختلف به بدن باعث به وجود آمدن مزاج مى شود لذا مزاج ممزوجى از تركيبى از تركيبات مختلف است :
حالت و وضع بدنى هر فرد را مزاج گويند.
براى اينكه معنى كاملى از مزاج در ذهن روشن شود بايد دانست كه هر كسى استعداد پذيرش بعضى از بيماريها را دارد و در مقابل بعضى مقاوم است . با علم به اين كيفيت ، مزاج عبارت است از طرز واكنش شخصى در مقابل عوامل مرضى ، در طرز واكنش اشخاص ، بعضى واكنشها ثابت است و بيشتر مشاهده مى شود و برخى واكنشها متغير است از اين واكنشها مزاج فرد را مى توان شناخت .
براى تعريف مزاج ، بيشتر عمل فيزيولوژى را مورد نظر قرار مى دهند، زيرا وضع ديناميك يعنى طرز عمل احشاء و اعضاء در تغيير مزاج موثر است با وجود اينكه اعمال حياتى را نمى توان از هم جدا دانست و اگر عضوى نسبت به ساير اعضاء بيشتر كار كند و يا عملى در دستگاه بدن انسان از ساير اعمال بيشتر انجام پذيرد آن عضو از نظر تشريحى و آن عمل از نظر فيزيولوژى ، مى تواند معرف نوع مزاج شمرده شود، در ميان اعمالى كه حيات انسان به آنها متكى است ، اعمال شيميائى بيشتر از اعمال فيزيكى مورد اهميت است بنابراين مزاجها روى اعمال شيميائى بدن از هم متمايز مى گردند اعمال شيميائى بر چهارگونه است كه متابوليسم بدن را تشكيل مى دهند.
اول آنابوليسم ، يعنى اعمالى كه توسط آن مواد غذائى به انسان زنده تبديل مى گردد.
دوم و سوم كاتابوليسم يعنى اعمالى كه توسط آن انساج زنده توليد نيرو مى كنند، عمل كاتابوليسم مربوط به اعضاى تنفس است كه عمل تهويه به بدن به آن مربوط مى باشد. كبد كه تهيه مواد قندى و دفع مواد سمى را به عهده دارد در عمل كاتابوليسم شركت مى نمايد.
چهارم عمل دفع مواد مضره و خروج آنها از بدن است .
تفوق يكى از اين اعمال چهارگانه كه از راه وراثت در بدن انسان ثابت شده باشد، انسان را داراى صفات و واكنشهاى ثابتى مى نمايد كه آن را سرشت مى نامند.
مزاج عبارتست از وضع فيزيولوژى فعلى و طرز واكنش آن كه قابل تغيير نيز مى باشد به اين جهت فقط با علائم فيزيولوژى كه آن هم قابل تغيير است شناخته مى شود لذا براى شناخت ارزش هر كس و معرفت به احوال و اوضاع او، بايد قبلا شكل خارجى او كه حاكى از سرشت و ساختمان اوست در نظر گرفته شود مثل قد، اندام شكل ، سر و گردن ، چاقى و لاغرى ، سپس مزاج او كه به وضع كنونى دلالت دارد مورد توجه قرار گيرد. و براى اينكار علاوه بر علائم ظاهرى بايستى از تجزيه خون – ادرار و راديوگرافى و غيره نيز استمداد طلبيد.
تغييرات مزاج در طب با رژيم غذائى ، بهداشت ، كار و مسكن ، آب و هوا متوافق است لذا با رعايت آنها انحراف مزاج از سلامت به سوى بيمارى را مى توان پيشگيرى نمود.
مزاج ممكن است گرم ، سرد، خشك ، و رطوبتى باشد كه گرمى را به علت وجود انرژى و سردى را به علت تفرق و ضعف و رطوبت را به علت جمع شدن مايعات در سلولهاى بدن و خشكى را بيانگر حالاتى از ماده مى دانند.
مى دانيم كه فعل و انفعالات شيميائى بدن تحت نظر مستقيم سلسله اعصاب نباتى و غدد مترشحه داخلى انجام مى گيرد، هر اختلاف و نارسائى كه در بدن پيدا مى شود مربوط به كم يا زياد كار كردن اين دو دستگاه مى باشد.
ارمونهاى متعددى كه اين دستگاهها ترشح مى كنند بدن را به كار مربوطه وادار مى سازند پس بروز هر عمل حياتى تواءم با يك سلسله فعل و انفعال شيميائى است و تقريبا كليه فعل و انفعالات شيميائى در داخل بدن ايجاد حرارت مى كند. هر قدر فعل و انفعالات شيميائى بدن سريع تر انجام شود حرارت ايجاد شده زياد است و اندازه گيرى اين انرژى ايجاد شده به وسيله متابوليسم بازال انجام مى گيرد و نيز مى دانيم كه متابوليسم بازال مربوط به كار غده تيروئيد است حال اگر صاحب مزاجى داراى متابوليسم بازال بالاتر از طبيعى باشد آن را گرم مزاج و اگر فردى داراى متابوليسم بازال پائين باشد سردمزاج و حد واسط باشد آن را مزاج معتدل گويند. هر دارو يا غذا و نيز هر واكنشى كه باعث بالا رفتن كار غده تيروئيد باشد آن را گرم و اگر باعث پائين آمدن كار غده تيروئيد باشد آن را سرد گويند. مزاجى را رطوبتى نامند كه ، مقدار زيادى آب در سلولهاى بدن آن فرد جمع شده باشد و به اصطلاح رطوبت بر مزاج غلبه كرده باشد.
اگر مقدار مواد كانى و املاح در مزاجى زيادتر از معمول جمع شده باشد آن را مزاج خشك گويند. پيدايش مزاجهاى مختلف در حقيقت عبارت است از عكس العمل بدن نسبت به عوامل خارجى ، اين جمله (عكس العمل بدن نسبت به عوامل خارجى ) همان مبحث بزرگ ، حساسيت مصونيت ، آنافيلاكسى و آلرژى و غيره است دانشمندان قديم معتقدند كه ، هر كس به واسطه حالت و وضع بدنى خود يعنى مزاجى كه در اختيار دارد، آماده پذيرش يا دفع بيمارى مخصوص به خود مى باشد و براى معالجه آن فرد لازم است كه ((مزاج او شناخته شود))
شناخت مزاجها روى هم رفته به قرار زير است :
۱ – مزاج گرم ، مزاج سرد، مزاج تر، مزاج خشك ، كه اين چهار مزاج را مزاجهاى ساده و منفرد گويند.
۲ – مزاجهاى ساده و مركب ، كه عبارتند از مزاج گرم و تر گرم و خشك ، سرد و تر و مزاج سرد و خشك .
۳ – مزاج دموى يا (ريوى ) يا مزاج صفراوى يا (كبدى ) مزاج بلغمى يا (هاضمه اى ) مزاج سوداوى يا (عصبى ) اين چهار مزاج را مزاجهاى مادى گويند و يك مزاج معتدل نيز شناخته شده است كه با اين توصيف جمعا ۱۳ مزاج وجود دارد.
مزاجهاى مادى مانند مزاجهاى ساده ، مركب هم مى باشند از اين رو مزاج بلغمى خونى و مزاج صفراوى عصبى مزاج خود به دو قسمت تقسيم مى شود، عصبى ضعيف و عصبى قوى . نيز گفته اند.
علائم مزاجها
مزاج صفراوى : شخصى كه مزاجش صفراوى باشد علائمى مثل گرمى و خشكى پوست ، زردى رنگ چهره يا زيتونى داشته و خون اينگونه افراد داراى املاح صفراوى است . نسوج بدن آنها آغشته از ترشحات كبدى است و داراى نسوجى سفت و سخت و لاغر و رشته هاى عضلانى آنها واضح و پيدا است استخوانهاى بدنشان برجسته و خطوط چهره اشان نمودار است ، تنفس و نبض آنها سريع ، خوابشان كوتاه و همراه با آشفتگى است حركات آنها سريع و تند و عجول در كارها و حسود و خشمگين در امور مى باشد.
علائم مزاجى بلغمى (لنفاوى )
صاحبان مزاج لنفاوى عموما داراى چربى زياد، پوستشان سرخ ، بدن آنها سرد و نرم ، عضلاتشان مثل اعمالشان عموما كند و افراد تنبلى هستند. خواب آنها سنگين و عميق و حركاتشان آهسته و آرام ، دستها و اندامشان مثل دست مرده ، كوشش و فعاليت آنها كم و با بى قيدى همراه است .
علائم مزاج دموى (پرخونى )
در اين اشخاص گردش خون خيلى تند و سريع ، پوست بدنشان سرخ و رنگين و گرم است ، مخاطهاى آنها قرمز (مثل چشمان و زبان ) عروق بدنشان باز و متسع نبض كامل و پر، اشتها فراوان خواب عميق و راحت حركاتشان وسيع ، دستها چاق و كف دستهايشان گرم است .
علائم مزاج سوداوى (عصبى )
همچنان كه گذشت اين مزاج به سوداوى قوى و سوداوى ضعيف تقسيم مى شود علائم سوداوى ضعيف عبارت است از كندى عكس العمل (به علت ضعف اعصاب ) و كندى كار قلب و ريه ، پريدگى رنگ چهره و افتادگى خطوط صورت ، غمگين و غصه دار بودن ، خودخور، متنفر و فرارى از كار و كوشش اما در نهاد افرادى ثابت قدم و پابرجا هستند.
علائم سوداوى قوى
تندى و با فشار عصبى يعنى عكس العمل شديد حركات سريع و خشن ، قلب و ريه تند و سريع چشمها درخشان براق ، فعاليت خيلى زياد و افرادى بى ثبات و قابل تحريك و خيالاتى و تحت سريع عوامل قرار مى گيرند و با خوابهاى ناراحت كننده و مهيج و مضطرب هم آغوشند.
دو گونه مزاج ديگر تشخيص داده شده است كه به نام مزاج رطب و يا تر و ديگرى مزاج يابس يا خشك ناميده مى شوند، در اينجا گرمى و سردى مزاج در كار نيست اينگونه مزاجها را سازج رطب يعنى ساده تر و سازج يابس ‍ يعنى ساده خشك گويند. براى آشنا شدن به اين دو مزاج بايستى به مثال زير توجه نمود اگر به دو شخص سالم كه هيچگونه ضايعات و اختلافى در اعضاى بدن خود نداشته و از نظر سن ، وزن ، قد و ساير مشخصات ظاهرى با هم يكسان بوده و تفاوتى نداشته باشند، ادرنالين به مقدار كم تزريق كنيم يا بخورانيم يكى از اين دو نفر ادرنالين را به خوبى تحمل كرده و ديگرى ممكن است به طپش قلب و ناراحتى مبتلا گردد، شخصى كه حساسيت نشان داده است داراى اعصاب حساس در مقابل ادرنالين است در صورتى كه دومى اين حساسيت را ندارد. حال اگر به همين دو نفر ازرين به مقدار كم تزريق كنيم يا بخورانيم يكى از آنها حساسيت نشان داده در صورتى كه ديگرى از ازرين در امان است . نمونه اين اشخاص در هر محيطى زياد ديده مى شود (مثل تفاوت ويار در خانمهاى آبستن ، همه آبستند اما در يكى يا چند نفر آنها ويار ديده مى شود).
حكماى قديم از جمله ابو على سينا، آنها را كه تحريك پذيرند، داراى مزاج رطب يا تر و دسته اى كه حساس نيستند داراى مزاجهاى يابس يا خشك مى دانند.

مؤلف : دكتر صفدر صانعى